دوستان این شعر سبید نیست وقالب این شعر مثنوی است و در مورد مادرم است که خودم ساخته ام :
مامان جونم بلائه .............قشنگ تر از طلائه
لپاش مثه هلوئه.............چشماش رنگ بلوئه
چشم طلائی داره................دندون جلائی داره
ناخن کوتاهی داره...............عجب توتایی داره
موی طلائی داره............دختر بلائی داره
دوسش دارم من اونو.........میدم واسش من جونو
دوسم داره میدونم.........از چشماش میخونم
بهشت زیره پاشه.........عشقش سر جاشه
حرفم دیگه تمومه.........چشماش نصف جهونه
شاعر ثمین گل
این شعر در مورد بدبختی های دانش آموزان در ایام نوروز است:
عید است عید نوروز.......با شادی های امروز
سختی ها و زجر های فردا.........خواندن درس ها
تکالیف نوشته نشده.......همه در یک کوله انباشته شده
همه دارن برنامه برای تفریح.......دعا کردن و حتی زیارت ضریح
همه در حال تفریح در کنار عموم.......ما در کنار کتاب و کتاب کار علوم
همه در حال شادی و بازی........ما در حال نوشتن مسائل ریاضی
معلم ها در حال خندیدن بهمان........که چه تکلیفی دادن بهمان
معلم ها در حال پذیرایی از مهمان........ما در حال حل مشق دیروزمان
مگر چقدر است این زمان.......برای حل مشق زبان
شاعر ثمین گل
تابستون سر رسید......مدرسه پر کشیده
صبح نمیخواد ۶ پاشی........بچه درس خون باشی
بکن همش تنبلی........مثه خیار چنبری
بخواب تا هر ساعتی.........دیگه خیلی راحتی
تموم شد ریاضی...........بکن همش بازی
گور بابای علوم..........شادی کنار عموم
همش شده کارمون.......کشیدن بارمون
از اینجا به اونجا......... پیاده روی دو پا
شاعر ثمین گل
شعر سپید...
ما را در سایت شعر سپید دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ثمین گل samingol بازدید : 792 تاريخ : دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت: 19:58